یک کتاب، یک امت !!! ( غزل )
به مناسبت برگزاری مسابقات بین المللی قرآن کریم
با عنوان « یک امت، یک کتاب »
یک امت و یک کتاب، مهجور
یک ملت و یک کتاب، مستور
من در عجبم از این جماعت !
آخر ز چه رو ضعیف و رنجور ؟
این قوم چرا چنین پریشان
گر وحدت امت است، دستور؟
در حرف و سخن، تلاش بسیار !
اما به عمل، نباشدش شور
آیات هدیت است، قرآن
و آن نور خدا، چراست مستور؟
وقتی که دل از کتاب کندند،
آیات حیات شد برِ گور
یک روز حسین را بکشتند
یک عمر کنند گریه، جمهور
امروز که این کتاب، باقیست
قدرش نشناخت، اهل دِیجور
فردا که بَرد کتاب، دشمن
بس ناله کنند از ره دور
یک امت و یک کتاب و تنها
نامی و بدان همیشه مغرور ؟!!
یک امت و یک کتاب ؟!! حرف است.
تبلیغ و کتییه های پر نور !!!
یک امت بی سواد، ماندند
تا نخبه شود به شهر، مشهور
« من گفته » خدا نمی شناسد
بیهوده مزن تو لافِ منصور
ایمان و عمل، دو رکن دین است؛
زین هر دو خداست، از تو مسرور
با حروف و عمل، ثمر بر آید
زان گشته عسل، به نام زنبور
امروز کنار رفته قرآن !!
زینان نبود امید، مقدور
در حفظ و قرائتش بکوشند
اما به عمل نشسته محصور
یک امت بی کتاب، باید
خاری کشد از لعین و مزدور
یک امتِ بی کتاب، هرگز
با اهل ولا، نگشته محشور
یک امت بی کتاب، بی شک
در عرصه جنگ، گشته مقهور
یک امت بی کتاب، هر دم
از فرط گنه، اسیر و مسحور
این نعمت، اگر چه بی نظیر است.
از امت و ملت است، رنجور
یک امت بی کتاب و یک صبح
با شِکوه کند رسول، محضور
آنجا چه کسی شفیع باشد ؟
جز عترت و این کتاب، مبرور
یک امت و یک کتاب نامی
در زندگی و ممات، منشور
یک امت با کتاب، باشد
بر نعمت آن، همیشه مشکور
یک امتِ با کتاب، حتماً
بر راه تدبّر است، مأمور
اردیبهشت 97
