ثبت شرکت در عمان که به عنوان سلطان نشین عمان نیز شناخته می شود، یک مرکز تجاری رو به رشد استراتژیک است. این کشور یکی از کشورهای در حال رشد شورای همکاری خلیج فارس است که همچنین محل تثبیت مهاجران خارجی با فرصت های تجاری بسیار است. دولت عمان به طور مستمر به سمت توسعه کشور پیش رفته است و اقدامات متعددی را برای آسایش مهاجران خارجی و جذب سرمایه‌گذاران خارجی بیشتر آغاز کرده است. اگر قصد دارید کسب و کار خود را در سطح بین المللی متنوع کنید، عمان مکانی است که می توانید روی آن حساب کنید. ما به شما یک مرور کلی می دهیم که چرا عمان را به عنوان یک مکان سرمایه گذاری انتخاب کنید. بیایید با ساختار کسب و کار متفاوتی که می توان ترکیب کرد شروع کنیم.
توی غبار کوچه ها بازم
صدای پات میاد
صدای یک فرشته از
تو عمق رویاها میاد
ناودون خشک این روزها
خیس میشه از بارون صدات
بازم داره جون میگیره
جنگل احساس از نگات
میپیچه تو سکوت دشت
ندای تار تار موهات
ندا میاد... ندا میاد...
پاییز و عاشقی میاد
پای هر بغض آسمون
آرامش خدا میاد
میشه تو ساده بودنت
غزل غزل ترانه ساخت
واسه هجوم این غمها
از بودنت افسانه ساخت
میشه تو اضطراب شب
رویاهای شبانه ساخت
واسه نگاه عاشقی
از چشم تو بهانه ساخت
میشه ندای نفسهام
پر بشه از هوای تو
بسوزه هر چی که بده
از بوسه لبهای تو
میشه به آسمون دل
مهتابو مهمون بکنیم
برای یک نقش جدید
کینه رو داغون بکنیم
بیا همین لحظه که هدیه ایی به ماست...عاشقی رو صدا کنیم....بشینیم پای این دلها...دلهامونو خدا کنیم
http://forums.qrecall.com/user/profile/358399.page
زیباترین لحظه
تقدس چشمان توست
که همچون معبدی
مرا به نیایش عشق میخواند
من به پیرامون نقش تو در رقصم
پای سجاده لبانت
مینوشم ذکرهای بی انتهای دل سپردن
تا صبح
با تو از ماندن میگویم
که بودن ..قاصدکیست چون پرواز
در گذر لحظه ها
همسفر با ترانه رود
از دلتنگی ترانه چشمه گذر کردم
و در برهنگی زیبای دشت وجود تو
گلهای صورتی را به رویش فرا خواندم
من در آغوش شب تاریکی
که میپیچید تو را در آغوش
آبستن مهتاب
نور را به چشمانت هدیه آوردم
ای محراب آغوشت لبریز عطر گل یاس
به نیایش آمد ه ام
من از نور خود را لبریز نمودم
وقتی خاک قهوه ای چشمان تو پر بود
از ریزش انوار مهتاب
و زمزمه کنان لای پیچش گیسوانت خواندم
از سکوت
و تو از پرچینی میخواندی
که کوچه قلبم را تا طراوت باغ گیسوانت
بسته
هنوز هم عطر حضورت مینوازد
فضای خالی انتظار را
چه جاودانه ست احساس عمیق عشق در قلبم
وقتی حضورت را میجویم
نه آغوشت را
وقتی قاب نگاهت
پر پروازم خواهد بود
از لحظه تا اوج آسمانها
ای برتر از اندیشه های خاکی
این ذهن آلوده
دلم را لبریز کن
از آسمان نگاهت
دریای مهر....
دلم چونان سنگریزه های داغ ساحل
تشنه بوسه از لبهای توست
دریای مهر....
در قلب لغزان من
با موج گیسوانت
نقش مرواریدی را رقم زن
از جنس تن عشق
من برهنگی آغوشت را زیباترین
پوشش گزیدم
در سرمای بی مهربانی زیستن
در این زمین خالی از یک گل سرخ
دریای مهر....
بگذار گناهم آغوش تو باشد
تا حسرت یک نفس زندگی
لحظه وداعم نباشد
با چرخش زمین
دریای مهر...
میدانی اضطراب دستانم در
حضور تو غرق آرامش است
و پریشانیم
در موج پریشان گیسوانت
همبستر با رخوت رویایی دلنشین
دریای مهر...
الهام شو در این کویر
خشک آسمان دلها
بر من ببار..بر من ببار
من ار این پوسیدگی در
یکنواختی روز و شب
گریزانم
من از این مردن به نام زندگانی
گریزانم
آتشفشان نفسهایت را میخواهم
تا دشت دلم
بلرزد در هوای تو
چشمه چشم مست تو،جام شراب به دست تو
ای همه تار و پود من،هستی من ز هست تو
فارغ ز هر بال و پری،از دل عاشق برتری
دل که شود ماوای تو،بر دل نمایی دلبری
شکر به هر ساز کنم،نازکشی از ناز کنم
در عشق تو به هر زبان،نام تو آواز کنم
تویی تو فارغ از نیاز،هستی به گردت در نماز
من مانده در راه توام ،ای رهنما و چاره ساز
